عشق شیرین

ساخت وبلاگ

به آن لبخندت که چون لبخند گلهاست / به رخسارت که چون مهتاب زیباست


به گلهای بهار عشق و مستی / به قرآنی که آن را میپرستی


قسم ای نازنین تا زنده هستم / تو را من دوست دارم میپرستم


درون کلبه تاریک و تارم / تویی تنها چراغ روزگارم


کبوترهای شعرم تیر خوردند / نمیبینی که عمری بی قرارم

عشق شیرین...
ما را در سایت عشق شیرین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : الی emf بازدید : 324 تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1391 ساعت: 18:36

                                         http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-2.gif                           

به اندازه ی کلاغ ها که کاج را دوست دارند…

به اندازه ی دختر کوچولویی که عروسکش را دوست دارد…..

به اندازه ی پسر کوچولویی که آرزوی پلیس شدن را دوست دارد…..

به اندازه ی آفتابگردانی که آفتاب را دوست دارد…..

به اندازه ی بچه ها که عمو پورنگ را دوست دارند…..

به اندازه ی بزرگتر ها که تام و جری را دوست دارند…..

به اندازه ی مادر بزرگ که تسبیحش را دوست دارد……

به اندازه ی دانش آموزی که روز آخر امتحانات را دوست دارد……

به اندازه ی شاعری که لحظه ی سرودن را دوست دارد…..

به اندازه ی مادری که عروسی تنها پسرش را دوست دارد…..

به اندازه ی کودکی که دست تکان دادن برای هواپیما را دوست دارد…..

و….

همیشه دوستت دارم….

عشق شیرین...
ما را در سایت عشق شیرین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : الی emf بازدید : 294 تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1391 ساعت: 18:36

 

تقدیر را سرشته ام ، با اولین کلام تو
از عاشقی نوشته ام ، با اولین کلام تو
.
تفسیر می کنم تو را بین تمام قصه ها
از زندگی گذشته ام ، با اولین کلام تو
.
تعبیر می کنی مرا با حرف های ناب خود
افسانه ها نوشته ام ، با اولین کلام تو
.
من لحظه ای برای تو هرگز نمی دهم به غیر
بیگانه را بکشته ام ، با اولین کلام تو
.
لغزید پای رفتنم ، در کوچه های بی کسی
گوشم به در ، نشسته ام ، با اولین کلام تو

عشق شیرین...
ما را در سایت عشق شیرین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : الی emf بازدید : 286 تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1391 ساعت: 18:36

عکس عاشقانه

سوار بر اسب بی غبار
عاشقانه تاختم
تا بر آستان وصال بوسه زنم
بی هیچ راهنمائی و نشانی!
و در انبوه تاریکی!
از بی کسی
ساعتها،روزها،هفته ها،ماهها!
سراسر در تاریکی!
تاختم!
تاختم!
و اکنون بی گرد راه رسیده!
لذت وصال را چشیده!
آری شوق وصال را دوست دارم ،نه بیم فراق!
سر مست بودم ازشوق وصال!
بی آن که بدانم!
هم سفرم شد بیم فراق!

عشق شیرین...
ما را در سایت عشق شیرین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : الی emf بازدید : 308 تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1391 ساعت: 18:36

دل من تنگ كسی است


كه به دل تنگی من می خندد

باور عشق برایش سخت است


چه کنم من با او


که به حرف دل نالایق من می رنجد

حرفهایش همه طوفانی است

عشق شیرین...
ما را در سایت عشق شیرین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : الی emf بازدید : 280 تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1391 ساعت: 18:36

 

غـــــــــــم دل با که بگويم که مرا يارى نيست


جز تـــــــــو اى روحِ روان، هيچ مددکارى نيست


غم عشق تو به جان است و نگويم به کسى


که در اين بــــــــاديه غمزده، غمخوارى نيست


راز دل را نتوانــــــــــــــــــم به کسـى بگشايم


که در اين ديــــــــــــر مغان رازنگهدارى نيست


ساقى، از ساغـــــر لبـــــريز ز مـــى دم بـربند


که در اين ميکـــــده مىزده، هشيارى نيست


درد من، عشق تــــــو و بستر من؛ بستر مرگ


جز تواَم هيچ طبيببــــــى و پــــــرستارى نيست


لطف کن، لطف و گـــــــذر کن به سر بـــالينم


که به بيمــــــــــارى من جان تو، بيمارى نيست


قلـــــــــم ســـــرخ کشم بر ورق دفتر خويش


هان که در عشق من و حُسن تو، گفتارى نيست

عشق شیرین...
ما را در سایت عشق شیرین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : الی emf بازدید : 309 تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1391 ساعت: 18:36

 

وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشی" صدا می کرد .
به موهای مواج و زیبای اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهی به این مساله نمیکرد .
آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت:"متشکرم".
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .
تلفن زنگ زد .خودش بود . گریه می کرد. دوستش قلبش رو شکسته بود. از من خواست که برم پیشش. نمیخواست تنها باشه. من هم اینکار رو کردم. وقتی کنارش رو کاناپه نشسته بودم. تمام فکرم متوجه اون چشمهای معصومش بود. آرزو میکردم که عشقش متعلق به من باشه. بعد از 2 ساعت دیدن فیلم و خوردن 3 بسته چیپس ، خواست بره که بخوابه ، به من نگاه کرد و گفت :"متشکرم " .
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .

بقیه داستان رو در ادامه مطلب بخوانید.



ادامه مطلب :

عشق شیرین...
ما را در سایت عشق شیرین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : الی emf بازدید : 297 تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1391 ساعت: 18:36


از زندگي خسته شده بود.... شقيقه هاش تير مي کشيد .. بي تفاوت به ديوار سفيد خيره شده بود... چقدر خسته بود... از نگاهش پيدا بود. تنها اوميدانست... 

چقدر دوستش داشت؟ جواب اين سوال را نمي دانست اما کسي در درونش فرياد ميزد يک دنيا اما دنيا به چشمش کوچک بود...به اندازه ي تمام ثانيه هايي که با ياد او.فکر او صداي او زندگي کرده بود... اما باز هم کم بود چون همه ي انها به نظرش به کوتاهي يک روياي شيرين بي بازگشت بود.... هر اندازه که بود.مطمعن بود که ديگر بدون او حتي نفس هم برايش سنگين خواهد بود و مي دانست ديگر بي او زندگي چيزي کم دارد به رنگ عشق!

عشق شیرین...
ما را در سایت عشق شیرین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : الی emf بازدید : 289 تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1391 ساعت: 18:36

اس ام اس عید سعید فطر

عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت صدشکر که این آمد و صد حیف که آن رفت

اس ام اس ها در ادامه مطلب

عشق شیرین...
ما را در سایت عشق شیرین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : الی emf بازدید : 316 تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1391 ساعت: 18:36

شیوانا جعبه ای بزرگ پر از مواد غذایی و سکه وطلا را به خانه زنی با چندین بچه قد ونیم قد برد . زن خانه وقتی بسته های غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویی از همسرش و گفت: ای کاش همه مثل شما اهل معرفت و جوانمردی بودند. شوهر من آهنگری بود ، که از روی بی عقلی دست راست ونصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگری از دست داد و مدتی بعد از سوختگی علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود.

بقیه داستان را در ادامه مطلب بخوانید

عشق شیرین...
ما را در سایت عشق شیرین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : الی emf بازدید : 308 تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1391 ساعت: 18:36